مقاله

 

 

تاریخ انتشار: 09.01.2014

"تئوری طراحی و مهندسی انقلاب"، ادامه تئوری انقلاب ساعت ١١!

سعید صالحی نیا


salehinia@aol.com
 

مقدمه:


در مقالات قبلیم (2) برخی تئوریسازیهای حبیب بکتاش در موضوع "تز انقلاب ضربتی" و ریشه های آنرا نقد کردم. توضیح دادم که تز انقلاب ضربتی، به جهت متودولوژیک دقیقا ادامه همان تز فرقه رجویست برای عملیات "فروغ جاویدان" که مدعی بود می شود انقلاب را با یورشی نظامی از مرزها "آغاز" کرد. سابقه این "تئوریها" بیشتر در همان تئوری مادر بنام "تسمه کوچک و تسمه بزرگ" است که در دهه 40 و 50 ، "تئوری اصلی چپ چریکی ایران بود. قبلتر هم آوانتوریزمهای تخیلی ، از داستان "محاصره شهرها توسط روستاها، مشاهده سطحی انقلاب در کوبا، الهام گرفته بودند. خلاصه این استیصال طبقه متوسط و "انقلابیون حاشیه ای" و ناتوانیشان در ارتباط گیری واقعی با جامعه، در هر دوره و هر نسل ، اشکالی از این مدل تئوریهای هپروتی را بازتولید کرده.


حبیب بکتاش، ، با اون سابقه حمایت از "عملیات فروغ جاویدان" خیلی یاده تر و سر راست تر به تئوری "انقلاب ضربتی"، "انقلاب ساعت 11" و امروز به تئوری "مهندسی احتماعی انقلاب و فراخوان انقلاب نقل مکان کرده.این از دید من یک سیر منطقی است.


مهم اینست که نظرات ایشان را حتی کوتاه مدتی هم که شده بخاطر ثبت در تاریخ، جدی بگیریم و نقد کنیم.مهم اینست که متد انقلابی گری تخیلی را از میان تئوریهایش بیرون بکشیم و ریشه هایش را نشان جامعه دهیم.


از دید من عروج چنین تئوریهائی، همانطور که گفتم ، ریشه اش در شکست کمونیزم و چپی است که شکستش را در ارتباط گیری با جامعه تجربه کرده، مستاصل است و مثل سایر گرایشها، از جمله گرایشات راست، وقتی به بن بست می رسد مجبور است ، هپروتی شود. هخائی شود. بیاید جلوی تلویزیون و "فراخوان" بدهد که همه با لباسهای سفید به خیابانها بریزند ، پاسدارها هم لباس سفید بپوشند و گل بریزند و به استقبال هخا به فرودگاه بیایند! همان متد که دهه ها قبل رجوی و فرقه اش را به سینه زنی در قرارگاههای فرقه در عراق واداشت و قرار گذاشتند با "ارتش آزادیبخششان تا تهران بروند"! این همان متد است.همان روانشناسی است که به حلو فرار می کند! ادای انقلابی گری در می آورد اما عمیقا مستاصل است. بر دیگر همانست که رهبرش ، حمید تقوائی به شکلی دیگر نشان می دهد.


اجازه بدهید به نوشته اخیر حبیب بکتاش نگاهی بیندازیم(1) و این "تز مهندسی اجتماعی انقلاب" او را بیشتر بکاویم:

(1)حبیب بکتاش چه می گوید؟

حبیب بکتاش می گوید که انقلاب سه شکل بروز دارد، اولی با جرقه خودبخودی ایجاد می شود، دومی با جرقه خودبخودی و فراخوان (مخلوط!) و سومی با فراخوان! نمونه های این مشاهده ها در "انقلاب تونس"، "انقلاب اول مصر " و "انقلاب دوم مصر" از سوی ایشان کشف شده و سرانجام به حزب خودش فراخوان می دهد که "فراخوان بدهید به مردم با تلویزیون کانال جدید تا انقلاب شروع شود"!

حبیب بکتاش اسم این "فراخوان به انقلاب" را مهندسی اجتماعی انقلاب می گذارد! به همین سادگی ، همانطور که عملیات فروغ جاویدان قرار بود با ارتش کارتونی به تهران برسد و "انقلاب بسازد"! به همین سادگی!


من البته تردید دارم که رهبری حزب او حتی حرفهای ایشانرا جدی بگیرد! در اوج جنبش اعتراضی سال 88، حمید تقوائی یکبار این "قدرت فراخوانش" را تست کرد و از مردم خواست به میدان آزادی بیایند و متاسفانه بدجوری بور شد! صدایش را سعی کردند در نیاورند اما من کاملا یادم هست!


اما حبیب بکتاش حالا "تئوری مهندسی اجتماعی انقلاب" را گذاشته جلوی رهبری حزبش! انگار این رهبری که حتی در نگه داشتن کادرها و اعضای خودش هم دچار مخمسه است و حتی توانسته با حزب خواهرش "یکی شود"، منتظر حبیب بکتاش بود که فرمول "شروع انقلاب" را اعلام کند!


اما اجازه بدهید ببینیم چه معضلاتی دارد این تئوری حبیب بکتاش!
(2)نکات ضعف تئوری حبیب بکتاش در "مهندسی اجتماعی انقلاب"


اولا: مهندسی اجتماعی انقلاب با فراخوان انقلاب شروع نمی شود! همان جنبش 6 آوریل که الان کنار ارتش مصر دارد برای "تغییر قانون اساسی" می ایستد، مدتها قبلش از درون جنبش اعتراضی عروج کرد.پدیده ای درونی شده در فرهنگ اعتراضی جامعه شد.هسته ها و سلولهای خودش را درون جامعه رشد داد.در جامعه مرئی بود. لذا این درک "برعکس" از "مهندسی اجتماعی" که حبیب بکتاش ارائه می دهد، زبان دیگر تئوری "انقلاب ماهواره ای" و "تلویزیونی " است که هم تلویزیونهای لس آنجلسی امتحان کرده اند و هم خود همفکران ایشان در تلویزیون کانال جدید، هیچکدام عمل نکرده!

دوما: "فراخوان انقلاب" در بستر عروج جنبش اعتراضی، بحران سراسری جامعه، شورشهای شهری در پیوند با ارتباط ارگانیک بین رهبری جنبش مطالباتی بیرون آمده از مبارزات مردم شکل می گیرد. اول باید موجی از شورشها و اعتراضهای اجتماعی در خیابان بیاید.

سوما: مشاهده حبیب بکتاش در مورد مکانیزمهای تغییر سیاسی در مصر و نامیدن انقلاب به آنها خصوصا در مورد "انقلاب دوم مصر" از دید من همان ادامه حمایت ضمنی از جنبش سبز است و حقنه کردن آن بنام جنبش انقلابی! این درست است که جامعه مصر در اکثریتش اسلامیها را پس زد، اما جابجائی قدرت توسط نظامیها ، پیشرفتی به سمت تحول مثبت انقلابی نبود! سر انقلاب مصر یک کلاه بزرگ گذاشته شد! بکار بردن واژه "فراخوان انقلاب" به پروژه جابجائی قدرت سیاسی در مصر ، از دید من ، درکی بغایت راست است.

چهارم: حتی اگر بپذیریم که "انقلاب دوم" مصر وجود داشته! بازهم ریشه اش در انقلاب اول مصر است.از اسمان ، انقلاب دوم مصر شروع نشده و ریشه اون انقلاب هم انقلاب تونس است! لذا؟ فراخوان به انقلاب از پیش زمینه هائی گذشته! آنها که حبیب بکتاش منکر ارتباط آنهاست!


(3)حبیب بکتاش با کی ها در حزبش مخالفت می کند؟

حبیب بکتاش با ارائه "تئوری مهندسی اجتماعی انقلاب" دارد به جنگ رهبری حزبش می رود که برای توجیه شکستهای خود در جلب حمایت اجتماعی ، تکرار کرده اند که "انقلاب را حزب نمی آفریند". حبیب بکتاش می خواهد با تز "انقلاب را می شود مهندسی کرد" ، آنهم با "فراخوان تلویزیونی" به جنگ اون تئوری "حزب نمی تواند انقلاب بسازد" برود! این دعوای جبیب بکتاش است با رهبری حزبش!

من نفس اینجور دعواها را علامت دیگری می دانم که اینها بدجوری مستاصل هستند. دنبال راه حل برون رفت از "بحران" می دوند اما حرفهای جدیدی نمی زنند.از گذشته خود عاریه می گیرند.هر دو طرف هم اینکار را می کنند.
پاسخ به هر دوی اینها را نمی شود درونشان یافت! این به حاشیه زدن ، ادامه دارد.مصببین وضعیت کنونی بحران احزاب کمونیست کارگری نمی توانند این بحران را حل کنند. حبیب بکتاشها هم در حد و قواره جل کنندگان معمای این احزاب نیستند!


(4)راه چاره چیست؟

حتما نمی شود حزب، انقلاب بسازد.هیچ تاریخی احزاب ، انقلاب نساخته اند. حتما لازمست که جنبش اعتراضی به سطح معینی از اعتراض جمعی و اجتماعی در خیابان تبدیل شود تا بشود از "فراخوان به انقلاب" سخن گفت. هیچ انقلابی را نمی شود با فراخوان شروع کرد و تاریخا هم اتفاق نیفتاده.حبیب بکتاش بسیار ناشیانه "انقلاب دوم مصر" را مثال می زند !

انقلاب را می شود "مهندسی کرد" و سازمان داد. همانطور که در تاریخ انقلابها ، سازماندهی را انقلابیون تبلیغ کردند.جامعه باید با تجربه عملی، فعالین حزبی را در جلوی نبرهای روزمره خود ببیند و اعتماد به آنها پیدا کند.نشستن پشت دوربینهای ماهواره ای دیر زمانیست که مردم را بی اعتماد کرده و نوعی آلرژی هم به این انقلابیون پشت دوربین پیدا شده! همینست که کانال جدید نتیجه نمی گیرد!

حزب واقعی باید بگردد هسته های کمونیستی و اجتماعی را در ایران رشد دهد.از آنجا ریشه بگیرد. حبیب بکتاشی و "ارتش آزادیبخشی" نمی شود بجائی رسید! از رجوی و هخا نپرسید! اونها شاید هزار توجیه کنند که نشد! بروید خود واقعیات را بکاوید."از نقطه صفر شروع کنید"!


منابع دیگر:
(1)سه شکل بروز انقلاب و درسی که باید آموخت(حبیب بکتاش)
http://www.azadi-b.com/G/2014/01/post_431.html
(2)آرشیو برخی نقدها به حبیب بکتاش از: سعید صالحی نیا
وقتی حبیب بکتاش می شود مدافع حزب کمونیست کارگری در مقابل ایرج فرزاد!(سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/530-وقتی-حبیب-بکتاش-می-شود-مداقع-حزب-کمونیست-کارگری-در-مقابل-ایرج-فرزاد
تحریفها، قیقاجها و "انتقادهای" یک مشاور کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری!(از: سعید صالحی نیا) http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/518-تحریفها

،-قیقاجها-و-انتقادهای-یک-مشاور-کمیته-مرکزی-حزب-کمونیست-کارگری تکرار توهم "فروغ جاویدان" در ساختن تز "انقلاب ضربتی"!(از: سعید صالحی نیا) http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/378-تکرار-توهم-فروغ-جاویدان-در-ساختن-تز-انقلاب-ضربتی
آزادی بدون قید و شرط بیان و حبیب بکتاش(از: سعید صالحی نیا) http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=37837
دفاع از آزادی بیان یا دفاع از اذان؟! در حاشیه “انتقاد”حبیب بکتاش(از: سعید صالحی نیا) http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=37837
کمونیزم کارگری یا آته ایزم قشری؟ بحثی در نگاههای متضاد درموضوع مذهب(از: سعید صالحی نیا) http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=35441
جنگیدن با آزادی بدون قید و شرط بیان از موضع "طبقاتی بودن آزادی .تکرار داستانی کهنه از سوی یک تازه وارد به کمونیزم کارگری(از: سعید صالحی نیا) http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/284-جنگیدن-با-آزادی-بدون-قید-و-شرط-بیان-از-موضع-طبقاتی-بودن-آزادی-تکرار-داستانی-کهنه-از-سوی-یک-تازه-وارد-به-کمونیزم-کارگری
دیدگاه متضاد چپ سنتی و کمونیزم کارگری در نقد لیبرالیزم در حاشیه برچسب زنی حبیب بکتاش(از: سعید صالحی نیا) http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/282-دیدگاه-متضاد-چپ-سنتی-و-کمونیزم-کارگری-در-نقد-لیبرالیزم-در-حاشیه-برچسب-زنی-حبیب-بکتاش

 

 


________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد